۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه

ان سوی روزگار

باز شب شده بر حالم نظاره گر
همنشینم با اه وناله وچشمان تر
ملول از کاردنیا گرفتار ستیزم
می لولند بسی اوهام بی پایان در سر
نهفته اتشفشانی در اعماق سینه ام
کشیده بی پروا شادی از وجودم پر
می کشم فریاد گرچه نمی رسد به گوش
غرقه ام در مجمعی از خیر وشر
عمر می گذرد هفته ها و ماهها وروزها
می روند از پی هم ثانیه های همچو زر
نشسته ام بی دفاع بر قایق زندگی که می کشد
مرا سیل جریان از این سو به ان ور
هرگه امید می رود ز دست از بهر لحظه های سخت
می نوازد ارام لبم هلهله ی الله اکبر

۲ نظر:

  1. خايه هام تو كُست
    خوبه
    مرگ بر منافق نو ظهور


    موسوی سنگدل و دیده کور
    www.yaran5.blogfa.com

    پاسخحذف
  2. خوشحالم که این همه طرفداران دیکتاتور و تجاوز مودب تشریف دارن.این اسلامته؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!


    بر اساس ازادی بیان هیچ نظری در این وبلاگ حذف نمی شود.

    پاسخحذف